سرای خاموشان

سخن عشق و حقیقت از مجرای جان عارفان جهان

زان یکشبه را هنوز باقی بر تست

گفتم پس از آن همه طلبهای درست
پاداش همان یکشبه وصل آمد چست
برگشت به خنده گفت ای عاشق سست
زان یکشبه را هنوز باقی بر تست


سنایی

۰

شعری از کبیر

میانه ی آسمان
آنجا که ارواح ساکن اند
روشن است از نور موسیقی،
آنجا موسیقی سفید خالص شکوفه می کند.
خداوندگار من در سرور است
در درخششی بی نظیر،
هر ذرّه از او 
از میلیون ها خورشید درخشان تر است.
در کرانه شهری ست
آنجا که باران شهد می بارد و می بارد
شیرینی هرگز پایان نمی پذیرد.
کبیر می گوید: بیا ای سالک فروتن
بیا کاخ سترگ خداوندگار مرا نظاره کن.


کبیر

۰
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان