سرای خاموشان

سخن عشق و حقیقت از مجرای جان عارفان جهان

ای خداوندان مال الاعتبار الاعتبار

ای خداوندان مال الاعتبار الاعتبار
ای خداخوانان قال الاعتذار الاعتذار


پیش از آن کاین جان عذر آور فرو میرد ز نطق
پیش از آن کاین چشم عبرت بین فرو ماند ز کار


پند گیرید ای سیاهیتان گرفته جای پند
عذر آرید ای سپیدیتان دمیده بر عذار


ای ضعیفان از سپیدی مویتان شد همچو شیر
وی ظریفان از سیاهی رویتان شد همچو قار


سنایی


نقاشی از آلن کوپرا

🌿مطالب بیشتر را می توانید در کانال تلگرامی لامکان دنبال کنید.
۰

چه کسی تو را گرفتار کرده است؟

Ecuadorean Die Catcher by Kevin Sloan

خویشتن، خویش را فراموش می کند
چنان یک سگ دیوانه در معبدی شیشه ای
تا سر حد مرگ پارس می کند؛
چنان شیری که شکلی در چاه می بیند،
بر تصویر می جهد؛
چنان فیلی فحل
عاجش را به تخته سنگی صیقلی می مالد.
میمون مشتی پر از شیرینی ها دارد
و نمی گذارد از کف برود. پس 
از خانه ای به خانه ای ور ور می کند.
کبیر می گوید، این طوطی بر دیرکی:
چه کسی تو را گرفتار کرده است؟


نقاشی: "تاس گیر اکوادوری" از کوین اسلون
🌿مطالب بیشتر را می توانید در کانال تلگرامی لامکان دنبال کنید.
۰

پندار آزادی

از ایشان که به خطا می پندارند آزادند نومیدانه تر برده نیست.

گوته


🌿مطالب بیشتر را می توانید در کانال تلگرامی لامکان دنبال کنید.
۰

نذرش شهانه گیرم

شایسته نیست بی مِی نذر نگار کردن
مهتاب یار من گشت، نذرش شهانه گیرم

حلمی

۰

در این معنی نگر

چشم خدا | چشم روح | چشم شاهد

بگسلان پیوند صورت را تمام
پس به آزادی در این معنی نگر

عطار


🌿مطالب بیشتر را می توانید در کانال تلگرامی لامکان دنبال کنید. صفحۀ ایستاگرام، اینجا
۰

آتش و آب

سینه گو شعله ی آتشکده ی پارس بکش
دیده گو آب رخ دجله ی بغداد ببر

حافظ

۰

همه جا خانه ی روح است..

همه جا خانه ی روح است، برآور دستی
تا بدانی ز چه روی از چه جهانی رستی
گر چه هر روز و شبش تیره و تار است ولی
تو چنین از سر پستی به فرازی جستی

حلمی

۰

نماز روح فراداست

هیچ جمعیت به هیچ صراطی مستقیم نیست، نماز روح فراداست. 

حلمی

۰

گفتم نَگریستی نباید نِگریست

یک چشم من اندر غم دلدار گریست
چشم دگرم حسود بود و نَگریست
چون روز وصال آمد او را بستم
گفتم نَگریستی نباید نِگریست

ابوسعید ابوالخیر

۰

طاعت استاد ببر

سعی نابرده در این راه به جایی نرسی
مزد اگر می طلبی طاعت استاد ببر

حافظ

۰

سخن عشق

سخن عشق فراخوان آزادی معنوی است. یعنی می توانی دو پا بر زمین داشته باشی و سر بر آسمانها. یعنی می توانی آزاد باشی در جهانهای خدا. همین امروز، همین حالا.

حلمی

۰

طبیعت بهشت

طبیعت بهشت این است که برای آنان که به شایستگی زندگی می کنند جایگاهی فراهم آورد، فارغ از این که چه مذهبی دارند.

امانوئل سویدنبرگ

۰

کبیر می گوید..

چطور شما،
از رئیس پلیس می خواهید که
از شهری پاسداری کند که در آن:
قصابی ها توسط کرکسها محافظت می شوند؛
گاوهای نر حامله اند،
گاوهای ماده نازا هستند،
و گوساله ها روزی سه بار شیر میدهند؛
موش ها قایقران هستند
و گربه های نر را مثل قایق ردیف کرده اند؛
قورباغه ها از مارها به عنوان نگهبان استفاده می کنند،
و شغالها شیرها را دنبال می کنند؟
کبیر می گوید:
کسی می داند من راجع به چه صحبت می کنم؟

🌿 تعدادی از اشعار کبیر، عارف هندی قرن پانزدهم میلادی را در اینجا می توانید بخوانید.

۱
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان