سرای خاموشان

سخن عشق و حقیقت از مجرای جان عارفان جهان

دیرزمانی در مراقبه..

دیرزمانی در مراقبه بر "زاده نشده"، "فناناپذیر"، "غیرقابل تغییر"،
تمام تعاریف این یا آن هدف بخصوص را فراموش کرده ام.
دیرزمانی در مراقبه بر تمام پدیده های مرئی ِ"تجلّی ناپذیر" و "به درک درنیامده"،
تمام روشهای ذهن و فرآورده های آن را از یاد برده ام.
دیرزمانی خو کرده بر حفظ ذهن خویش بر وضعیت نامخلوق آزادی،
تمام مرسومات و مصنوعات را از خاطر زدوده ام. 


میلارپا

۰

ای دوست بیا که وقت پرواز رسید

ای دوست بیا که وقت پرواز رسید
در روح سوی دیار دیگر بکنیم
بر پنج جهان حجاب گردون بکشیم
تا صحبت کردگار دیگر بکنیم

حلمی

۱

مشعل در دست من است

من خانه ی خویش به آتش کشیده ام
مشعل در دست من است.
اینک خانه ی هر که را که می خواهد مرا دنبال کند
به آتش خواهم کشید. 


کبیر

۳

از دریچه ی چشم

ما آماده ایم دروغها را باور کنیم،
وقتی که از دریچه ی «چشم» نمی نگریم.
آنکه در شبی زاده شده در شبی خواهد مرد،
وقتی که روح در آغوش نور غنوده است.


ویلیام بلیک

۰

تا کی تو غریق راه مردم باشی؟

تا کی تو غریق راه مردم باشی؟
در عالم نفس، کودکی گم باشی؟
خواهی که به راه عشق خود را یابی
باید که ورای این تلاطم باشی


حلمی

۱

گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست

دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست


حافظ

۰

دیرزمانی خوکرده..

دیرزمانی خوکرده به مراقبه بر استادم
چنانی بر سر خویش افراشته،
من همه ی آنان که با قدرت و منزلت حکم می رانند را به فراموشی  سپرده ام.
دیرزمانی خوکرده به مراقبه بر خدایان نگهبانم
چنانی لاینفک از خویشتنم،
شکل خاکی پست را از یاد برده ام.
دیرزمانی خوکرده به حقایق نجواشده ی اسراری،
همه ی آن سخنان نگاشته شده در کتابها را از یاد برده ام.
خو کرده، این چنین، بر مطالعه ی حقیقت ابدی،
تمام دانش نادانی را رها کرده ام. 


میلارپا

۰
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان