جمعه ۳۰ فروردين ۹۸
آنچه عمل میکند نیروی حال نیست، بلکه نیروی تسلیم است.
سوز عشقش بس بود در جان تو را
دل منه بر وصل و بر هجران او
با وصال و هجر او کاریت نیست
اینت بس یعنی که عشقت زان او
پاهایش را میشویم،
و به سیمایش نظر میافکنم؛
و در محضرش، بدنم، ذهنم، و هر چه که دارم را
به عنوان پیشکش تقدیم میکنم.
چه روز مسرورکنندهایست
روزی که معشوقم،
آن گنج من،
به سرای من میآید!
هنگامیکه پروردگارم را میبینم،
تمامی بدیها
از قلبم رخت بر میبندند.
"عشق من او را لمس کرده است؛
قلب من در اشتیاق آن اسم اعظم است که حقیقت است."
بنابراین کبیر، این کمترین بندگان، آواز سر میدهد.