شنبه ۱۰ فروردين ۹۸
پاهایش را میشویم،
و به سیمایش نظر میافکنم؛
و در محضرش، بدنم، ذهنم، و هر چه که دارم را
به عنوان پیشکش تقدیم میکنم.
چه روز مسرورکنندهایست
روزی که معشوقم،
آن گنج من،
به سرای من میآید!
هنگامیکه پروردگارم را میبینم،
تمامی بدیها
از قلبم رخت بر میبندند.
"عشق من او را لمس کرده است؛
قلب من در اشتیاق آن اسم اعظم است که حقیقت است."
بنابراین کبیر، این کمترین بندگان، آواز سر میدهد.
نقاشی: خاطرات یک قدّیس از رنه ماگریت