سرای خاموشان

سخن عشق و حقیقت از مجرای جان عارفان جهان

سخنانی آسمانی از امانوئل سویدنبرگ

-آسمان، یک انسان باعظمت است. 
-به قوّت اعلام می کنم: چیزهایی که در بهشت هستند از چیزهایی که در این جهان اند بسیار واقعی ترند.
-طبیعت بهشت این است که برای آنان که به شایستگی زندگی می کنند جایگاهی فراهم آورد، فارغ از این که چه مذهبی دارند.
-ما باید به این درک برسیم که این کیفیت عشق ماست که کیفیت این زندگی ما را تعیین می کند.


امانوئل سویدنبرگ

۰

این جان ماست که «می بیند»

این جان ماست که «می بیند» نه چشمان ما؛ جان ما از خلال چشمان ما.


امانوئل سویدنبرگ


۰

اگر زرّین کلاهی عاقبت هیچ

اگر زرّین کلاهی عاقبت هیچ
اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ


باباطاهر


۰

دریایی که به قامت یک قطره برآمده

داستان قطره ای که به دریا می پیوندد را همه می دانند. امّا "دریایی که به قامت یک قطره برآمده" را تنها نادران درمی یابند.

کبیر

 

۰

ساقیا می ده که جز می نشکند پرهیز را

ساقیا می ده که جز می نشکند پرهیز را
تا زمانی کم کنم این زهد رنگ آمیز را

ملکت آل بنی آدم ندارد قیمتی
خاک ره باید شمردن دولت پرویز را

دین زردشتی و آیین قلندر چند چند
توشه باید ساختن مر راه جان آویز را

هر چه اسبابست آتش در زن و خرم نشین
بدرهٔ ناداشتی به روز رستاخیز را

زاهدان و مصلحان مر نزهت فردوس را
وین گروه لاابالی جان عشق‌انگیز را

ساقیا زنجیر مشکین را ز مه بردار زود
بر رخ زردم نه آن یاقوت شکر ریز را

سنایی

۰

این کار که عشق تو مرا پیش آورد

این کار که عشق تو مرا پیش آورد
نه در خور جان من درویش آورد
من حوصله ای نداشتم، عشق توام
چندان کامد حوصله با خویش آورد

عطار


۰

سکوت کن یا..

سکوت کن یا چیزی بگو بهتر از سکوت.

فیثاغورث


۰

تراژدی واقعی

ما به آسانی کودکی را که از تاریکی می ترسد درک می کنیم. تراژدی واقعی زندگی زمانی ست که انسانها از روشنایی می ترسند.


افلاطون


۰

دل بی‌عشق چشم بی‌نور است

هر دلی کان به عشق مایل نیست
حجرهٔ دیو دان، که آن دل نیست

زاغ، گو: بی‌خبر بمیر از عشق
که ز گل، عندلیب غافل نیست

دل بی‌عشق چشم بی‌نور است
خود ببین حاجب دلایل نیست

بی‌دلان را جز آستانهٔ عشق
در ره کوی دوست منزل نیست

هر که مجنون شود درین سودا
ای عراقی مگو که عاقل نیست


۰

نه در کعبه، نه در کایلاش

نه در کعبه است، نه در کایلاش. به جستجوی او نیازی به دور رفتن نیست. او که در همه جا در انتظار کشف شدن است، برای زن رختشوی و مرد نجّار دست یافتنی تر است تا برای مرد مقدّس خودبین.   

کبیر


۰

کمال اعلاء

حقیقت، کمال اعلاست. اگر خداوند بخواهد خود را بر بشر مرئی بسازد، برای جسمش نور و برای روحش حقیقت را برمی گزیند.


فیثاغورث


۰

تا معرفت، غلاف

این طریق را چگونه می‌باید؟ این همه پرده‌ها و حجاب‌ گرد آدمی درآمده!
عرش غلاف او، کرسی غلاف او، هفت آسمان غلاف او، قالب غلاف او، روح حیوانی غلاف.
غلاف در غلاف و حجاب در حجاب! تا آنجا که معرفت هست، غلاف است و دیگر هیچ نیست.

شمس تبریز


۰
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان