دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن
چون خمشان بیگنه روی بر آسمان مکن
بادهی خاص خوردهای نقل خلاص خوردهای
بوی شراب میزند خربزه در دهان مکن
روز الست جان تو خورد میای ز خوان تو
خواجهی لامکان تویی بندگی مکان مکن
مولانا
نقاشی: مارِک روزیک
دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن
چون خمشان بیگنه روی بر آسمان مکن
بادهی خاص خوردهای نقل خلاص خوردهای
بوی شراب میزند خربزه در دهان مکن
روز الست جان تو خورد میای ز خوان تو
خواجهی لامکان تویی بندگی مکان مکن
مولانا
نقاشی: مارِک روزیک
در میان عاشقان عاقل مبا
خاصه اندر عشق این لعلین قبا
دور بادا عاقلان از عاشقان
دور بادا بوی گلخن از صبا
گر درآید عاقلی گو راه نیست
ور درآید عاشقی صد مرحبا
مولانا
نقّاشی: جهان الهی، از خلیل جبران
مکانم لامکان باشد نشانم بی نشان باشد
نه تن باشد نه جان باشد که من از جان جانانم
دوئی را چون برون کردم دو عالم را یکی دیدم
یکی بینم یکی جویم یکی دانم یکی خوانم
گر چه وصالش نه به کوشش دهند
هر قدر ای دل که توانی بکوش
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته ی سربسته چه دانی، خموش!
خدایی که مکانش لامکان بی
صفابخش جمال گلرخان بی
پدیدآرنده ی روز و شب و خلق
که بر هر بنده او روزی رسان بی
بارها گفته ام و بار دگر می گویم
که من دلشده این ره نه به خود می پویم
در پس آینه طوطی صفتم داشته اند
آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم
نیست عاشق را به یک موضع قرار
هر زمانی در مکانی دیگر است
نی خطا گفتم برون است از مکان
لامکان او را نشانی دیگر است
عزیزان! می توانید کلام خاموشان را در کانال تلگرام "لامکان" و یا پینترست "عارفان شاعر" دنبال کنید.
شب روحها واصل شود مقصودها حاصل شود
چون روز روشن دل شود هر کو ز شب آگاه شد