سرای خاموشان

همه چیز را به همه کس نمی توان گفت؛
متعصّب تکفیر می کند
لااُبالی ریشخند و تحقیر.

شمس تبریزی

گرچه خانه ام محقّر است
لیکن طلبم بس بالاست.
در یک چیز یقین دارم؛
پاک سیرت با شعف گوش می سپارد
در حالی که ابله می خندد و خوار می دارد.

تولسی داس

گفتم پس از آن همه طلبهای درست
پاداش همان یکشبه وصل آمد چست
برگشت به خنده گفت ای عاشق سست
زان یکشبه را هنوز باقی بر تست

سنایی

میانه ی آسمان
آنجا که ارواح ساکن اند
روشن است از نور موسیقی،
آنجا موسیقی سفید خالص شکوفه می کند.
خداوندگار من در سرور است
در درخششی بی نظیر،
هر ذرّه از او 
از میلیون ها خورشید درخشان تر است.
در کرانه شهری ست
آنجا که باران شهد می بارد و می بارد
شیرینی هرگز پایان نمی پذیرد.
کبیر می گوید: بیا ای سالک فروتن
بیا کاخ سترگ خداوندگار مرا نظاره کن.

کبیر

-آسمان، یک انسان باعظمت است. 
-به قوّت اعلام می کنم: چیزهایی که در بهشت هستند از چیزهایی که در این جهان اند بسیار واقعی ترند.
-طبیعت بهشت این است که برای آنان که به شایستگی زندگی می کنند جایگاهی فراهم آورد، فارغ از این که چه مذهبی دارند.
-ما باید به این درک برسیم که این کیفیت عشق ماست که کیفیت این زندگی ما را تعیین می کند.

امانوئل سویدنبرگ

آنکس که درون سینه را دل پنداشت
گامی دو سه رفت و جمله حاصل پنداشت
تسبیح و سجاده، توبه و زهد و ورع
این جمله رهست خواجه منزل پنداشت

مولانا

شب تاریک و سنگستان و مو مست
قدح از دست مو افتاد و نشکست
نگهدارنده‌اش نیکو نگهداشت
وگرنه صد قدح نفتاده بشکست

باباطاهر

ره عاشق خراب اندر خراب است
ره زاهد غرور اندر غرور است
دل زاهد همیشه در خیال است
دل عاشق همیشه در حضور است

عطار

- آن رود که در تو جاریست در من نیز جاریست. 
- خنده ام می گیرد وقتی می شنوم که ماهی در آب تشنه است. خنده ام می گیرد وقتی می شنوم مردم به زیارت می روند که خدا را بیابند.
-معشوق در درون تو و همین طور در درون من است. شما می دانید که درخت در بذر نهفته است. از تکبّرت دست بردار. هیچ کدام از ما راه زیادی نرفته است. قدرت عشق بسی عظیم تر از آن است که ما تصوّر می کنیم.

کبیر

نام عدل هم نمی دانستند اگر این بی عدالتی ها نمی بود.

هراکلیتوس

امشب ای دلدار مهمان توییم
شب چه باشد روز و شب آن توییم
هر کجا باشیم و هر جا که رویم
حاضران کاسه و خوان توییم

مولانا

عشق شوقی در نهاد ما نهاد
جان ما را در کف غوغا نهاد

فتنه‌ای انگیخت، شوری درفکند
در سرا و شهر ما چون پا نهاد

جای خالی یافت از غوغا و شور
شور و غوغا کرد و رخت آنجا نهاد

نام و ننگ ما همه بر باد داد
نام ما دیوانه و رسوا نهاد

چون عراقی را درین ره خام یافت
جان ما بر آتش سودا نهاد

- یک کار کوچک که به کمال انجام شود بهتر از کار عظیمی ست که به هزار نقص و ایراد. 
- انسان موجودیست در جستجوی معنی. 
- بزرگترین ثروت زیستن با اندک مقدار به قناعت است.
- حیله گری تقلید حقارت آمیزی از خرد است.
- استبداد طبیعتاً از دمکراسی برمی خیزد.

افلاطون 

موام آن آذرین مرغی که فی‌الحال
بسوجم عالم ار برهم زنم بال
مصوّر گر کشد نقشم به گلشن
بسوجه گلشن از تأثیر تمثال

باباطاهر