سرای خاموشان

سخن عشق و حقیقت از مجرای جان عارفان جهان

چون بسیارم تجربه افتاد از خویش

چون بسیارم تجربه افتاد از خویش
از تجربه آمدم به فریاد از خویش
در تجربه هر که نیست آزاد از خویش
خاکش بر سر که سرنگون باد از خویش


عطار

۰

عاقبت منزل ما وادی خاموشان است

خیز و در کاسه ی زر آب طربناک انداز
پیشتر زان که شود کاسه ی سر خاک انداز
عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز


حافظ

۰

درسوز عبارت را..

خاموش که خاموشی بهتر ز عسل نوشی
درسوز عبارت را، بگذار اشارت را


مولانا

۰

شوقی که چو گل دل شکفاند عشق است

شوقی که چو گل دل شکفاند عشق است
ذهنی که رموز عشق داند عشق است
مهری که تو را از تو رهاند عشق است
لطفی که تو را بدو رساند عشق است


عراقی

۰

انبار حقایق

او را که حقیقت حقیقتهاست خالیا می نامند که در آن حقایق انبار شده اند!

کبیر
۰

تن سقراط، نه خود او

هنگام به خاک سپردنم بگویید این که زیر خاک می‌کنیم تن سقراط است‌، نه خود او.


سقراط

۰

طریق خامشان طی کن

طریق خامشان طی کن
سلوک حرف لرزان است
میان چشم های تو
طریقی سوی یزدان است


حلمی

۰

هلاک خود به خود کردن نه نیکوست

هلاک خود به خود کردن نه نیکوست
مگر عزم هلاک من کند دوست
ز معشوق آنچه آید لایق آید
که تاوانست هرچ از عاشق آید


عطار

۰

ارزش زیستن

یک زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد.


سقراط

۰

دیدن چهره ی خدا

باید تلاش کنم تا تنها خدا را در دوستانم و تنها خدا را در گربه هایم ببینم.


فلورانس نایتینگل

۰

دین زردشتی و آیین قلندر چند چند

دین زردشتی و آیین قلندر چند چند
توشه باید ساختن مر راه جان آویز را
هر چه اسبابست آتش در زن و خرم نشین
بدره ی ناداشتی به روز رستاخیز را


سنایی

۰

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم


باباطاهر

۰

راهی که بتوان..

راهی که بتوان به فراچنگ آورد
راه تغییرناپذیر نیست
نامی که بتوان بر زبان راند
نام جاودانه نیست.


لائوتزو

۰

برای خدمت به زندگی..

برای خدمت به زندگی
آن چنان که هست
نه این چنین که می نماید،
باید آن چنان باشیم که هستیم
نه این چنین که می نماییم.


حلمی

۰
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان