سرای خاموشان

سخن عشق و حقیقت از مجرای جان عارفان جهان

کلام خاموشان

عزیزان! می توانید کلام خاموشان را در کانال تلگرام "لامکان" و یا پینترست "عارفان شاعر" دنبال کنید. 

Telegram/lamakaan

Pinterest/mysticpoets

۰

شب روح‌ها واصل شود..

شب روح‌ها واصل شود مقصودها حاصل شود
چون روز روشن دل شود هر کو ز شب آگاه شد


مولانا
از این به بعد مطالب در کانال لامکان هم قرار می گیرند.

۰

قافله ی عشق به جان شماست

قافله ی عشق به جان شماست
آنچه بجویید از آن شماست
نیست برون هیچ به جز سایه ای
نور که خواهید میان شماست


حلمی

۰

درسوز عبارت را..

خاموش که خاموشی بهتر ز عسل نوشی
درسوز عبارت را، بگذار اشارت را


مولانا

۰

عشق آمد و خانه ای نو بنیان افکند

عشق آمد و خانه ای نو بنیان افکند
طرح دگری به خانه ی جان افکند


زان پیش تری که قلب میدان گیرد
صد زلزله این سلسله جنبان افکند


عشق آمد و روزگار ما دیگر شد
آن «بر همه زن» بُت زد و انسان افکند


از کاج بلند خواب ترسایی مان
شقّ القمری به شهر احزان افکند


بر برجک شب شهاب گیسو بگشود
زان حقّه سپس صلای طوفان افکند


چون خلق پریشان شد و سیمایش دید
خود صاعقه زن به خاک پنهان افکند


حلمی چو ز خانه های رخشان می گفت
خود را به سفینه های رخشان افکند


۰

بگرد فتنه می‌گردی دگربار

بگرد فتنه می‌گردی دگربار
لب بامست و مستی هوش می‌دار

کجا گردم دگر کو جای دیگر
که ما فی الدار غیر الله دیار

نگردد نقش جز بر کلک نقّاش
بگرد نقطه گردد پای پرگار

چو تو باشی دل و جان کم نیاید
چو سر باشد بیاید نیز دستار

گرفتارست دل در قبضه ی حق
گرفته صعوه را بازی به منقار

ز منقارش فلک سوراخ سوراخ
ز چنگالش گران جانان سبکبار

رها کن این سخن‌ها را ندا کن
به مخموران که آمد شاه خمار

غم و اندیشه را گردن بریدند
که آمد دور وصل و لطف و ایثار

هلا ای ساربان اشتر بخوابان
از این خوشتر کجا باشد علف زار

چو مهمانان بدین دولت رسیدند
بیا ای خازن و بگشای انبار

شب مشتاق را روزی نیاید
چنین پنداشتی دیگر مپندار

خمش کن تا خموش ما بگوید
ویست اصل سخن سلطان گفتار


۰
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان