سرای خاموشان

سخن عشق و حقیقت از مجرای جان عارفان جهان

گفتم نَگریستی نباید نِگریست

یک چشم من اندر غم دلدار گریست
چشم دگرم حسود بود و نَگریست
چون روز وصال آمد او را بستم
گفتم نَگریستی نباید نِگریست

ابوسعید ابوالخیر

۰
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان