سکوت کن یا چیزی بگو بهتر از سکوت.
فیثاغورث
در صد هزار مدرسه باید نشست و صد هزار کتاب باید خواند تا سرآخر فهمید که حقیقت در کتاب و در مدرسه نیست. در تاریکی کتابخانه های جهان باید جان داد تا دریافت روشنی حقیقت تنها در سینه است.
حلمی
ته که ناخواندهای علم سماوات
ته که نابردهای ره در خرابات
ته که سود و زیان خود ندانی
به یاران کی رسی هیهات هیهات
باباطاهر
کلام حقیقت عاری از آراستگی
و کلام آراسته از حقیقت خالی است.
خردمندان نیازی نمی بینند تا منظورشان را اثبات کنند؛
آنان که سعی در اثبات نظراتشان دارند از خرد بویی نبرده اند.
لائوتزو
ذوق شکر از چشیدن آمد حاصل
بحثی که نه از شنیدن آمد حاصل
آنرا که به جانان سر مویی پیوست
جاوید زبان بریدن آمد حاصل
عطّار
تعالی روح، درک کردن است. چرا که انسانی که درک می کند، آگاه، فداکار و پیشاپیش خداگونه است.
هرمس
عاشقان را عشق در جان و تن است
عشق امّا فارغ از پیراهن است
عشق را باید به جان سوزن کنی
ورنه سنجاق تن است و من من است
حلمی
ما به آسانی کودکی را که از تاریکی می ترسد درک می کنیم. تراژدی واقعی زندگی زمانی ست که انسانها از روشنایی می ترسند.
افلاطون
ساقیا برخیز و در ده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را
ساغر می بر کفم نه تا ز بر
برکشم این دلق ازرق فام را
گر چه بدنامی ست نزد عاقلان
ما نمیخواهیم ننگ و نام را
باده در ده، چند ازین باد غرور
خاک بر سر نفس نافرجام را؟
دود آه سینه ی نالان من
سوخت این افسردگان خام را
محرم راز دل شیدای خود
کس نمیبینم ز خاص و عام را
با دلارامی مرا خاطر خوش است
کز دلم یک باره برد آرام را
ننگرد دیگر به سرو اندر چمن
هر که دید آن سرو سیم اندام را
صبر کن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را
خدا در خانه ی خود است، این ما هستیم که برای یک پیاده روی به بیرون رفته ایم.
مایستر اکهارت
بازی بنگر عشق چه کردست آغاز
میناز ازین حدیث و خود را بنواز
بر درگه این و آن چه گردی به مجاز
ساز ره عشق کن برو با او ساز
سنایی
شکست یک فرصت است.
اگر دیگران را مقصّر بدانی،
پایانی برای مقصّر دانستن دیگران وجود نخواهد داشت.
فرزانه به وظایفش عمل می کند
و اشتباهاتش را اصلاح می کند.
او آن چه ضروری است را به انجام می رساند
و از دیگران چیزی طلب نمی کند.
لائوتزو
کافران را دوست میدارم. از آن جهت که دعوی دوستی نمیکنند. میگویند: ما کافریم! دشمنیم!
شمس تبریز
عاشق اون بی که دایم در بلا بی
ایوب آسا به کرمون مبتلا بی
حسن آسا بنوشه کاسۀ زهر
حسین آسا شهید کربلا بی
باباطاهر